ببخشید شما به نظرم شبیه کسی از سالهای گذشته اومدید
به خدا کمی مست کردم: مستی و راستی! این حالم ناشی از راستیه
ناشی از اینه که خودم رو قهرمان مسابقه میدونستم ولی رد صلاحیت شدم
به هر حال بانوی زیبا! پرچانگیم ناشی از اینه
قدیمها دختری رو میشناختم که همش میگفت: «زندگی برفناست»
کلکسیونی از ناکامیهاش رو تو قلب سیاهش نگهداری میکرد
از هر فیلمی و کتابی یک نفشی برا خودش انتخاب میکرد
همیشه خدا آرایش کرده بود که حتی اگه مرگ سراغش اومد، بپسندتش
خیابانهای خالی آدمهایی مثل من رو به یادتون میندازه
آدمهایی که سعی میکنند بدون پا گذاشتن رو خطور قرمز راه برن
اما دیشب به خودم گفتم:
فکر نکن! فکر نکن!
تا حالا کی اینجوری فهمیده که تو یکی بفهمی؟
فکر نکن! فکر نکن!
تا حالا کی اینجوری فهمیده که تو یکی بفهمی؟
یک فیلسوف بارنشین روزی چیزی گفت که به نظر من هم درسته
«زن زیاد مثل بیزنیه پسرم، آخرش تنهاییه»
به تصویر خودم در جام شراب نگاه کردم، سند زندهی این حرف بودم
جواب هر سوالی در مجلات زنان بودم
شما چنان زیبایید که احتمالاً کم کم باید ترس برم داره
اینقدر زیبا بودن باید فوراً ممنوع بشه
بگذارید حدس بزنم: متولد اسفندید نه؟
خیلی تنهام، میشه بریم خونه شما؟
فکر نکن! فکر نکن!
تا حالا کی اینجوری فهمیده که تو یکی بفهمی؟
فکر نکن! فکر نکن!
تا حالا کی اینجوری فهمیده که تو یکی بفهمی؟
زن:
«گویا خودتون رو خیلی آدم جالبی میدونید
دچار سندرم «کودک ماندگی» هستید ولی دارید پیر میشید
از خانواده مردهایی هستید که ادای گستاخ بودن رو در میآرن
شبیه میلیاردها مرد بدبختی که حالمو به هم میزنن
خودتون هنوز از دست خودتون خسته نشدید؟
از این تیریپ کابویِ تنهای دور از خانه؟
اگه خیلی دلتون میخواد بیاید بغلم بخوابید
اگه قبل از بیدار شدنم رفته باشید، خوشحال میشم»
ببخشید ولی ما هم به هرحال یه غروری داریم
هرقدر خواستی ازم متنفر باش ولی دلسوزی نکن
ولی امثال و حِکَمی در مورد زن و مرد تو ذهن داشتم
که میخواستم زیر نور شمع برات تعریف کنم
خیابانهای خالی آدمهایی مثل من رو به یادتون میندازه
آدمهایی که سعی میکنند بدون پا گذاشتن رو خطور قرمز راه برن
اما دیشب به خودم گفتم: فکر نکن! فکر نکن!
تا حالا کی اینجوری فهمیده که تو یکی بفهمی؟
خوب ماشین عزیز دوستداشتنی اومدم، دوباره باهم تنهاییم
دارم میترکم، خودم هم از دست خودم به تنگ اومدم
یه جیرجیرک پر سر و صدا بودم ولی سازم رو گم کردم
ای وای سوتی دادم، این آقا پلیسها هم که همه جا هستن
جناب سرکار لازم نیست فوت کنم: نفسم ۹۵ اکتانه
خدایی اگه نزدیکم کبریت بکشی هممون میترکیم
قبل این که بپرسی خودم میگم: نه کارت شناسایی دارم نه گواهینامه
و نه بیمه! فقط همین قیافه اکبیری!
خدا خیرش بده آقا پلیسه با شعور از آب دراومد
دلش به حالم سوخت، گفت برو ولی تند نرو
هه! من این راهها رو چشم بسته هم میرم!
آروم روندن توهین به اون همه شرابی که خوردم محسوب میشه
بزن رو گاز!
فکر نکن، کی تا حالا اینحوری فهمیده که تو یکی بفهمی؟
[صدای تصادف]