همه جاي دنيا را ديده ام
تا به حال هر کاري کرده ام
دنيا مانند تکّه اي از يک کيک است، و من آن را چشيده ام
مانند الماس هايي درخشان
مانند آهنگ بل-اير
(آهنگي عاشقانه از لانا دل ري)
شبا هنگام، چله تابستان
آن زمان که هميشه مشغول عشقبازي بوديم
آن روزهاي ديوانه کننده، شهر غرق در نور
طوري که تو با من مانند بچه ها بازي ميکردي
آيا دوستم خواهي داشت
وقتي که جواني و زيبايي خود را از دست بدهم؟
آيا دوستم خواهي داشت
وقتي که چيزي جز روح دردمندم برايم نمانده است
من ميدانم که دوستم خواهي داشت، ميدانم که دوستم خواهي داشت
مطمئنم که تو مرا دوست خواهي داشت
آيا دوستم خواهي داشت
اگر زيبايي خود را از دست دهم؟
به همه جاي جهان سفر کرده ام، و به اندازه کافي در آن درخشيده ام
حتي اگر جسمم محدود بود، روحم آزادانه پرواز ميکرد
روزهاي داغ تابستان، رقص راک اند رول
طوري که تو برايم در نمايشت آهنگ مي نواختي
تورا کم کم شناختم
صورت زيبا و روح معنوي ات را
آيا دوستم خواهي داشت
وقتي که جواني و زيبايي خود را از دست بدهم؟
آيا دوستم خواهي داشت
وقتي که چيزي جز روح دردمندم برايم نمانده است
من ميدانم که دوستم خواهي داشت، ميدانم که دوستم خواهي داشت
مطمئنم که مرا دوست خواهي داشت
آيا دوستم خواهي داشت
اگر زيبايي خود را از دست دهم؟
خداي عزيز، وقتي که به بهشت رسيدم
لطفاً بگذار مرد من نيز همراهم وارد شود
وقتي که رسيد به من بگو که او را راه خواهي داد
خدايا به من بگو اگر ميتواني
آن جذابيتت، آن اندام دلربايت
آن صورت زيبايت، باعث ميشوند که به افتخارشان يک مهماني بگيرم
او خورشيد من است، او مرا درخشان ميکند
همانند الماس
آيا دوستم خواهي داشت
وقتي که جواني و زيبايي خود را از دست بدهم؟
آيا دوستم خواهي داشت
وقتي که چيزي جز روح دردمندم برايم نمانده است
من ميدانم که دوستم خواهي داشت، ميدانم که تو دوستم خواهي داشت
مطمئنم که مرا دوست خواهي داشت
آيا دوستم خواهي داشت
اگر زيبايي خود را از دست دهم؟
آيا دوستم خواهي داشت
اگر زيبايي خود را از دست دهم؟
آيا دوستم خواهي داشت
وقتي که ديگر جوان و زيبا نباشم؟