نمی دانم چه پیش می آید
تو می چرخی و قلبم را لمس می کنی
لحظه ای سکوت حقیقت را بیان می کند
همه چی ناگهانی اتفاق افتاد
این مرا می ترساند پیشاپیش
اما من سقوط کردم در چشمان تو
و سپس
ترس رفت
می دانستم چیز دیگری نبود
(چیزی که)همیشه می خواستم
[Chorus:]
تو را می شناسم
تو از اینجا نیستی
منتظر تو هستم تا ظاهر شوی
تا نفسم را حبس کنی
و مرا بغض آلود سازی
تو از اینجا نیستی
از اینجا و اکنون نیستی
فقط یک لمس از تو
و من پرواز می کنم...و پرواز می کنم...و پرواز می کنم
نمی توانم به دلتنگی برای تو عادت کنم
اگر این طور باشد
به فرشته ای نیاز دارم تا مراقب من باشد
کسی نمی تواند جلوی سرنوشت را بگیرد
اما من می توانم تو را در ذهنم نگه دارم
بارها مثل یک آهنگ
برای اکنون
هنوز خواهم ایستاد
برای اکنون
سرشار خواهم شد با خاطره ی پوستت
تو را میشناسم
تو از اینجا نیستی
متعلق به دروغ ها و اشک ها نیستی
بزرگی روح تو
مرا به گریه می اندازد
تو از اینجا نیستی
از اینجا و اکنون نیستی
فقط با یک لمس تو
و پرواز می کنم...و پرواز می کنم...و پرواز می کنم