در اطاق شلوغی قدم می زنم
همه خیره هستند
من چه کردم، من چه اشتباهی کردم؟
من چه کردم، من چه اشتباهی کردم؟
آه، تو چیزی را که می خواهی می بینی
اما تو اصلا مرا نمی شناسی
من چه کردم، من چه اشتباهی کردم؟
من چه کردم، من چه اشتباهی کردم؟
او گفت، او گفت، بیش از آن
رفتار تو گونه ی است که خاص باشی
اما تو نمی فهمی
بلی، نمی فهمی
تو هیچ چیز را اصلا نمی فهمی
تو در باره ی اینکه من در تنهایی تمام چه می کشم نمی فهمی
تو اصلا نمی فهمی
روشی که من توجه می کنم روشی که من بزرگ شده ام
تو نمی فهمی که چگونه از عمق قلب دوست داشته باشی
تو اصلا نمی فهمی
ووا
ووا
من قدم برداشتم و دور شدم
تو هر چیزی که میگی
چون من اهمیت نمی دهم، اصلا اهمیت نمی دهم
من اهمیت نمی دهم، اصلا اهمیت نمی دهم
او گفت، او گفت، بیش از آن
رفتار تو گونه ی است که خاص باشی
اما تو نمی فهمی (تو نمی فهمی)
بلی، نمی فهمی
تو هیچ چیز را اصلا نمی فهمی
تو در باره ی اینکه من در تنهایی تمام چه می کشم نمی فهمی
تو اصلا نمی فهمی
روشی که من توجه می کنم روشی که من بزرگ شده ام
تو نمی فهمی که چگونه از عمق قلب دوست داشته باشی
تو اصلا نمی فهمی
ووا، تو اصلا مرا نمی شناسی
ووا، تو اصلا نمی فهمی
تو هیچ چیز را اصلا نمی فهمی
تو در باره ی اینکه من در تنهایی تمام چه می کشم نمی فهمی
تو اصلا نمی فهمی
روشی که من توجه می کنم روشی که من بزرگ شده ام
تو نمی فهمی که چگونه از عمق قلب دوست داشته باشی
تو اصلا نمی فهمی
تو اصلا مرا نمی شناسی، آه