گرفتم موضوع چیه
رخ تو رخ با اسطوره شدی
حالتو نمیدونی
این عندشه
عجیبه عوض نمیشن آدما
خب، نگاه کن؛ وقتشه
واقعاً منم کی؟ مائویی! خودشه!
توی کف مو و عضله…
موندی! روبهروی اسطوره
چی بگم جز اینکه «کرتیم!»
برام موج، خورشید و هوا
قابلی نداشت، ما «کرتیم!»
داشِت هست فقط یه اسطوره!
هی!
آسمون رو شستای کی بود؟!
موقع «تاتی تاتی تیم» بود!!
شبای سرد کی از اون زیر آتیش آورد زود؟!
صاف جلوت وایساده اون!
اووو!
خورشیدم با قلّاب، تازه
کشیدم که کش بدم به روزتون
بادو مهار کردم؛ بدون «کرتیم!»
تو بادبان و درختاتون
از تو آب با قلّاب؛ «کرتیم!»
بیرون کشیدم جزیرهتون
تشکّر لازم نیست! «کرتیم!»
ها! لوتیگری هست تو خونِمون!
«کرتیم!»
«کرتیم!»
خوب چشمتو وا کن!
من همینطوری خفن میمونم
تو چیِ هر پدیده رو خوب میدونم!
موج و چمن و زمین
داشِت میپلکه عین شهین!
من برای کاشتن، کاشتم زمین
درخش یه نارگیل داد! بیا ببین!
نکتهش کجاست؟ خونهی «آق شجاع»ست!
تو راه مائویی وایسادن اشتباهست!
نقش و نگار پوستم ببین
پیروزیهامو کرده تعیین
هرجا بودم، هر کاری برام آسونه
قر تو کمر این مائویی کوچولو بدجوری فراوونه
بِذ بههرحال بگم «کرتیم!» («کرتیم!»)
برا زار و زندگیتون
قابلی نداشت، ما «کرتیم!» («کرتیم!»)
فکر کن به این چیزا که شنیدی
وقتشه تا بگی «کرتیم!» («کرتیم!»)
چون قایقو باس بدی
من میرم از اینجا به زودی («کرتیم!»)
هر کاری جز شنا بلدم که بگی
(«کرتیم!») قابلی نداشت!
(«کرتیم!») قابلی نداشت!
(«کرتیم!») و ممنون!