به دست بادی ربوده شدم و دارم می روم
عاقبتم خیر است یا شر؟ نمی دانم
به دست بادی ربوده شدم و می روم
عاقبتم خیر است یا شر؟ نمی دانم
هم خیلی عاشقم به جان دوستان
هم دوست داشتن مثل آهنی گرمه که آفرین به اونی که میتونه بگیرتش
خیلی عاشق شده ام و عشق را برای دوستان آرزو می کنم
و عشق مانند یک قطعه آهن داغ است برای کسی که بگیردش
من خسته شدم، بگو ببینم تو هنوز نیرویی داری؟
بخاطر خدا بهم بگو، چند شکست دیگه تو زندگی ام خواهد بود؟
اسیر عشقت شدم و دارم می روم عاقبتم خیر است یا شر؟ نمی دانم
نمی دانم شب و روز در حال ذوب شدن هستم
و قولهایی که داده شدند بی نتیجه بودند
من خسته شدم، بگو ببینم تو هنوز نیرویی داری؟
بخاطر خدا بهم بگو، چند شکست دیگه تو زندگی ام خواهد بود؟