گفتم ابرویت کمان است ؟ گفت کمان
گفتم صورتت چه زیباست گفت ماه
گفتم دوستت دارم گفت وای
گفتم دلت با من هست؟
گفت نیست نیست گفت نیست نیست
گفتم دلت با من هست؟
گفت نه نه گفت نه نه
گفت کارت چیست؟ گفت نگریستن
گفتم در تو عشقی هست؟ گفت گریان
گفتم دردت چیست؟ گفت عریان
گفتم چشم به خانه داری؟
گفت نه نه
گفتم آغوش امن تو کجاست؟ گفت بهشت
گفتم منو دوست داری؟ گفت البته
گفتم یارت کیه؟ گفت کول احمد
-کول احمد از عاشیقان صوفی ترکیه هست-
گفتم یار دیگه ای هم داری؟ گفت نه نه