قلب دیوانهم در وزش
نسیم نفسهات آشفته میشه
دوباره در مسیرها زمین میخورم
هیچکی نمیبینه، هیچکی نمیفهمه
راههای بنبست، گرههای کور
تو رو به من نمیرسونن
هر چه کنم و هر اونچه که انجام بدم هم
قلبم از تو دست نمیکشه
گم میشم (و از دست میرم) در خندهها
و بوسههای بیهیچکسی(و تنهایی
چنگ میزنم به عطر
آبی دریای چشمات
راههای بنبست، گرههای کور
تو رو به من نمیرسونن
هر چه کنم و هر اونچه که انجام بدم هم
قلبم از تو دست نمیکشه