اگه بدونی من چی کشیدم
اونجاها دور از تو
هیچ از فکرم بیرون نرفتی
اونجاها دور از تو
مثل یه کودک کوچک که افتاده
وسط یه رمان
تو روزی که یه عشق میمیره
باید بمیره به رویاش؟
بازم تو
قبل از همه تو
بازم تو
قبل از همه تو
ببین همه رنگها پژمرده اند
چراغها یک یک خاموش شدند
در حالیکه من هر صبح
با اسم تو بیدار شدم
کارهایی هست که نمی تونم انجام بدم
یکم درک کن
تو که کشنده من هستی
حتی اگه حالا صای منو نشنوی
بازم تو
قبل از همه تو
بازم تو
قبل از همه تو
... تموم شد. نه جونم کجا تموم شد
بازم تو
قبل از همه تو
بازم تو
قبل از همه تو