[x2]
یکی را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند
نگاهش می کنم
نگاهش می کنم
شاید بخواند از نگاه من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند
آه
به برگ گل نوشتم من
به برگ گل نوشتم من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس، ولی افسوس
او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
آه
من به خاکسترنشینی عادتِ دیرینه دارم
سینه مالامال درد، اما دلی بی کینه دارم
پاکبازم من، ولی در آرزویم عشق بازی ست
مثل هر جُنبنده ای من هم دلی در سینه دارم
[x4]
من عاشق عاشق شدنم
صَبا را دیدم و
صَبا را دیدم و گفتم صبا
دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم
که او را دوست می دارم
ولی ناگه
ولی ناگه ز ابر تیره برقی جست و
روی ماه تابان را بپوشانید
[x4]
من عاشق عاشق شدنم
من از بیراهه های حِله برمی گردم و آواز شب دارم
من از بیراهه های حِله برمی گردم و آواز شب دارم
هزار و یک شب دیگر . نگفته زیر لب دارم
مثال کوره می سوزد تنم از عشق، امید طرب دارم
حدیث تازه ای از عشق مردان وطن دارم
[x4]
من عاشق عاشق شدنم