ای کاش میتونستم از حالم بگم و غم رو فراموش کنم
ای کاش اشک هایم برگردند تا آن ها را در آغوش بگیرم و دردها رو فراموش کنم
ای کاش
ای کاش وفاداری به تو وفادار میموند و اینجوری نیمشد
آن زمان به من گوشزد میکرد و میگفت که از تو حذر کنم
آه ای زمان
چیکار کنم با این درونم
او مرا کشت و نفسم هایم را گرفت
چقدر سخته محبوبم را فراموش کنم و سخت تر آن که زندگی ام را کامل کنم
ای کاش
مثل اون زمان ها که قلبت ، قلبم رو شکست
مثل اون زمان ها که قلبم چشم هاشو بست
نمیتونم صدای تپش قلبمو بشنوم
و زندگی دیگه برام اهمیتی نداره
عزیزم چه چیزی ارزشش برابر با قلب و عمرم هست
وقتی تو توش نیستی
مثل اون روزهایی که تو و من بودیم
جای من در قلب تو بود و در قلبم تو بودی
زمانی که سخنان قطع می شود
لحظه ها دلهره آور میشود
برای بازگشت ودیدن چشمانت
ای کاش در آن زمان ها مخفی میشدم