ای کاش مرا بفهمی همانگونه که من تو را می فهمم
در حالیکه تو را میبینم درونم را بخوانی
ای روایی که در درونش گرفتار آمدم، ممکن است بمیرم در حالیکه رویای تو را دارم
ای عمرم من آرزو دارم که عمرم را که ناقص است با تو کامل کنم
ای تمام کلامی که من بین لبانم زمزمه میکنم
ای آرزویی که در همه ی عمرم تمنای رسیدن به آن را داشتم و یا آن که آن را لمس کنم
ای هوایی که مدت هاست که تنفسش میکنم
ای کاش در زندگی ام اولین و آخرین باشی
اگر بخواهم بین خودم و تو یکی را برگزینم تو را انتخاب میکنم
بدان خاطر که تو ارزشمند تری تو بالاتری و همچنان اولین هستی
تو را سال ها پنهانی دوست می داشتم و هیچ کس نمی دانست
سال های دیگری را میدهم تا تو را علنا دوست بدارم
چشمانت هزاران سفر است و من در آن سفر میکنم
چه شب هاییی که به اندازه ی عمرم بیدار ماندم
ای گناهی در زندگی م که امیدوارم فردا بخشیده شوی
باقی زندگی ام را نیز این چنین می گذرانم و بارها تکرارش میکنم