دوباره حس اون روزهای تلخ و ناراحتی(عشق و عاشقی) اومد تو ذهنم و درگیرش شدم
سخته ولی شاید حالمو خوب کنه !
نپرس عشقو سپردم(آویزون کردم) به روزهای پنهان گذشته
شاید که ارزش این همه انتظار رو داشته باشه !
همه چی از اونجا روبه راه به نظر میرسه
بقیشو به زمان واگذارش کردم
از خیلی وقت پیش ایستاده ایستاده از بین رفتم
گفتم که شاید تو هستی
شاید زخممو مرهم گذاشتی بستی
درس در این حین(درمان کردن) فهمیدم
راه این عشق درازه
اما چشمام خیسه
نتونستم بگم(بفهمونم) منفجرشدم از اولش هم تو اشتباه میکردی