قلبم اسیر توست گناهم را میدانم
حق ندارم تو را دوست بدارم
دستانت نفسهایت نزدیکم است اما قلبم از من دور است
با سکوتت آتش میگیرم نرو
در نبودت دلم همچون دیوانگام اسم تو را فریاد میزند
برای اینکه همیشه کنارم بمانی در شب هایم باشی
تو را از خدا در خواستم
برای اینکه با من بمانی کنارم باشی
تو را از خدا خواستم
قلبم اسیر توست گناهم را میدانم
حق ندارم تو را دوست بدارم
دستانت نفسهایت نزدیکم است اما قلبم از من دور است
با سکوتت آتش میگیرم نرو
در نبودت دلم همچون دیوانگام اسم تو را فریاد میزند
برای اینکه همیشه کنارم بمانی در شب هایم باشی
تو را از خدا در خواستم
برای اینکه با من بمانی کنارم باشی
تو را از خدا خواستم