دردت چیه بگو..
یه روز ازم نپرسیدی
به روی من نگاه نکردی
اگه بدونی چطور تلخی کشیدن
هرکس ببینه که نخواستم
منتظر کسی که از جان عاشق بود موندم
تو تو این روزای سیاه نبودی
یکی دیگه تو قلبت بود
گذشته هارو دیدم و گفتم "کافیه"
امروز فردایی هم داره
شاید تا امروز خوشحال میشدیم
اما بعدا
بعد تو چیکار کنم
عادت کردم و سالها میگذرند
با زمان تنهایی شروع میشه
پشیمونی ها سر راه میان
بمون و عشقت رو هم بگیر
میرم و من و تو و خداحافظ
امروز ها هم فردایی دارن
میرم و من و تو و خداحافظ
نمیدونم که من چطور زندگی خواهم کرد
در حالی که بی منت عاشق بودم
کار از کار گذشته و باید جدا بشیم
عادت کردن از همه چی بدتر بوده
از تموم شدن هر روز میترسم
قلبت رو از الان رها کن
منو درک کن عشقم
ولت کردم تو رو بمون
امروز ها هم فردایی دارن
میرم و من و تو و خداحافظ