قلبم گریه می کند
همراه با کسب که گریه می کند
همراه با کسی که در قره باغ قرارداد می بندد
قره باغ ۷۰ سال گذشته اش را نمیتواند پاک کند
آزادی آمد ولی
قره باغ نمی تواند بخدد
دنیا این صدا را بشنود
این صدای شرق است
فرموده پیامبر
صدای عِرق نجیل است
این صدای آذربایجان
این صدای ترک است
این ارمنی قصد جان ما را کرد
یا قره باغ یا مرگ
راه دیگه ای نیست. راهی نیست
قره باغ خونین است
آذربایجان خون گریه می کند
در قره باغ
آذربایجان پیمانهایی بسته است
خونها برف را ذوب کرد
آذربایجان صدا می کند
دنیای وحشی برگرد
و نگاهز به ما کن
تکرار
دنیا بسه
چشماتو رو گناه انسان نبند
ببین چشماشونو خون گرفته
حرامزاده های ارمنی
برای اینکه تصاحب کنه
وارد خاک ما شده
یا این کار را پایان بده
یا از میان برو
آذر بایجان چشم است
قره باغ مردک چشم
برای آذربایجان جدید
دقیقا وسطش. شکمش
آیا چشم تو چشم من دوخته
سگ ارمنی؟
دنیا این سگتو
از در خونه ما دفع کن
من بدون اون هم ارمنی را
از حالتش میسناسم
از سال ۱۹۱۸
از دستش که به خون ما آلود میسناسم
شرط بستیم که اون دستهارو از ته بشکنیم
در قره باغ یک داستان سیاه درحال نوشته شدن است
انسانهای بیگناه در معرض گلوله
و سگهایی که سرشان با سنگ خرد می شود
کسی نمیتونه به من بگه
باز هم دندونات را بهم فشار بده(صبر کن)
پیر و جوان و زن و دختر
ایستاده و می میرند
بازوهایشان قطع میشود
چشمانشان کور می شود
موج موج به آیمان
فریادشان پخش می شود
مزار یک شهید
بیشتر از یک مزار است
طولانیه