گاهی یاد تو
از پشت سر، بر من می تازد
از دل یک آهنگ یا یک عطر
پدیدار می شود.
یا بی دلیل
بی رحمانه به قلب من
آسیب می زند.
گاهی یاد تو در لب های دیگران پنهان شده، با صدای تو مرا خطاب می کند: عشق من !
وانمود می کنم که تو را می بوسم.
و تو هنوز ثقل جهان منی
و هنوز درد عمیق من تویی.
که چرا آن گونه که می خواستی نبودم
تا ابد عاشقت خواهم بود.
گاهی روزگار خیلی بی رحم است
باری دیگر تو را به یاد می آورم
گاهی یاد تو کنار من نشسته
مشتاقانه به من خیره می شود
و من کورکورانه اعتماد می کنم
اما تا بخواهم تو را در آغوش بگیرم
واقعیت بر من چیره می شود.