World of Our Own [Persian translation]

تو منو به خنده می ندازی

وقتی اینطرفا میای

عزیزم این چیزیه که من بهش پی بردم

بدون تو چیکار کنم

تو کاری می کنی که من احساس خوشحالی کنم

وقتی تو رو پشت سر جا می زارم

عزیزم الان توی سرم داره می چرخه

که من بدون تو چیکار کنم

به هر کاری که انجامش دادیم اعتماد کن

همینکه کسی رو پیدا کردم

اون شخص فقط تو بودی

ما دنیای کوچیک خودمون رو داریم

من به تو چیزهایی رو می گم که هیچکس نمی دونه

بهت اجازه می دم وارد جایی بشی که تا حالا هیچکس نرفته

بدون تو من چیکار کنم

و همه چیزهایی رو که من دنبالش بودم

همیشه همینجا دم در واسم بوده

و همچنین همه وقتایی که من دنبال یه چیز جدید بودم

بدون تو من چیکار کنم

خوب فکر کنم من آماده ام

برای جا گرفتن

و دست انداختن دنیای اطراف دیگه تمومه

و قسم میخورم که حقیقت داره

امّا و شایدی هم نداره

وقتی من افتادم

همیشه کسی هست که منو نجات بده

و دختر اون کس تویی

جالبه که زندگی اینقدر می تونه شگفت انگیز باشه

من فقط می فهمم که تو چیکار می کنی

ما دنیای کوچیک خودمون رو بدست آوردیم

من به تو چیزهایی رو می گم که هیچکس نمی دونه

بهت اجازه می دم وارد جایی بشی که تا حالا هیچکس نرفته

بدون تو من چیکار کنم

و همه چیزهایی رو که من دنبالش بودم

همیشه همینجا دم در واسم بوده

و همچنین همه وقتایی که من دنبال یه چیز جدید بودم

بدون تو من چیکار کنم

خوب همین الان یه حسّه

پس همین الان انجامش می دیم

همه جوره واسش دعا می کنیم

راه رو خواهی دونست

به هر حال الان این یه حسّه

نمیزارم ازمون فرار کنه

ما دنیای کوچیک خودمون رو بدست آوردیم

من به تو چیزهایی رو می گم که هیچکس نمی دونه

بهت اجازه می دم وارد جایی بشی که تا حالا هیچکس نرفته

بدون تو من چیکار کنم

و همه چیزهایی رو که من دنبالش بودم

همیشه همینجا دم در واسم بوده

و همچنین همه وقتایی که من دنبال یه چیز جدید بودم

بدون تو من چیکار کنم