زندگی چون لحظه ای گذرا ست
وقتی آرزو و رویایی نباشد
جای دلتنگ تری میشود
من سحرگاه با بوسه ی خداحافظی راهی شدم
ولی در عمق وجودت میدانی که
هرگز نخواهیم دانست که چرا
جاده باریک و طولانیست
وقتی که چشم به چشم میشوی
و احساسات شدید هستند
من به دیوار های جدایی پشت میکنم
گاهی خسته از پای می افتم
ولی همه وجودم برای توست
من یک زن عاشقم
و هر کاری خواهم کرد
که تو را به دنیای خودم بکشانم
و در آن نگاه دارم
این حقی ست که از آن دفاع میکنم
بارها و بارها
دیگر چه کاری از دستم بر می آید؟
وقتی من وتو ،که تا همیشه متعلق به من هستی
عاشق بمانیم
دیگر زمان بی اندازه میشود
ما از ابتدا خود را آماده ی آن کردیم
که من و تو
در قلب های هم باقی بمانیم
شاید اقیانوسها از هم دور باشیم
ولی تو عشق منو حس میکنی
من صدای تو را میشنوم
هیچ راستگویی ای هرگز دروغ نبود
شاید گاهی از پای بی افتم
ولی همه وجودم متعلق به توست
من یک زن عاشقم
و هر کاری خواهم کرد
که تو را به دنیای خودم بکشانم
و در آن نگاه دارم
این حقی ست که از آن دفاع میکنم
بارها و بارها
دیگر چه کارمیتوانم بکنم؟
من یک زن عاشقم
و هر کاری خواهم کرد
که تو را به دنیای خودم بکشانم
و در آن نگاه دارم
این حقی ست که از آن دفاع میکنم
دوباره و همیشه
من یک زن عاشقم
و هر کاری خواهم کرد
که تو را به دنیای خودم بکشانم
و در آن نگاه دارم
این حقی ست که از آن دفاع میکنم
دوباره و دوباره