یعنی میان؟
و آسمانها را از نو شعله ور میکنن؟
شب هنوز جوونه (تازه سر شبه)
و تو هم همینطور
چیزی که میگن راسته؟
پشت این دیوارها؟
امشب
ما حقیقت رو میفهمیم
یعنی هرگز صبح میشه؟
یعنی ما هرگز این روزها رو میبینیم؟
و میتونیم دوباره تندش کنیم؟
و خیلی آهسته تماشاش کنیم؟
میتونیم برش گردونیم عقب؟
به جاییکه شروع میشه؟
یعنی این لحظه ها هرگز میان؟
میان؟
میان؟
این گل خشک میشه
و این خنده محو میشه
حالا، زمان میگذره
ولی همیشه با ماست
تنهام نذار
توی این تاریکی افسرده کننده
... تنهام نذار
... امشب
یعنی هرگز صبح میشه؟
یعنی ما هرگز این روزها رو میبینیم؟
و آیا میتونیم دوباره تندش کنیم؟
و خیلی آهسته تماشاش کنیم؟
میتونیم برش گردونیم عقب؟
شاید فقط یک بار دیگه
تا ببینیم که تو چیکار کردی
میخوام ببینم که تو چیکار کردی
میترسی از اینکه بهم نشون بدی چیکار کردی؟
آیا هرگز صبح میشه؟
یعنی این صبح ها هرگز میان؟
میان؟
میان؟