[قسمت اول]
چرا نمیمیری؟
انتهای جادهس
شام آخر
قَدر زنده رو ندونن
مُردن عاقلانهس
همهش اشک میریزن و حلوا تو لُپه
خدا بیامرزه
نذری گرفتن و بردن خونه
هنرمند، مُردهش خوبه
میشه آدم از جسد تشکر کنه؟
لباساتو بریز دور، کفن مُد شده
چرا نمیمیری؟
شاید معروف شی
استعداد داری؟
زنده بمونی، شاید حروم شی
خوک
مُرده، گاو پیشونیسفیده
اینجوری نمیشه
بخوای رو بدن دیده بشی
باید کبود شی
بخوای باهات عکس بندازن
باید معلول شی
میتونی روشن مثل زغال تنور شی
ولی باید بسوزی و تموم شی
چرا نمیمیری؟
[همخوان]
مرگ همیشه باهاته
پشت اون خندههاته
مرگ همیشه باهاته
پشت اون خندههاته
[قسمت دوم]
چرا نمیمیری؟
نَکیر و مُنکر
شهیدِ مُرتد
برعکسِ تبعیض دولت
مرگ با هیشکی تعارف نداره و میاد
از غریزه، رکتر
غریبه مُردن، ترسناکه
ولی خیلیا گریه میکنن
چونکه تحت تاثیر روضهن
هیشکی نه دنبال علته
نه دلیل محکم
یکی با دوربین آسمونو دید و
گفت به خدا، دونههای تسبیحت چه گندهن
شاعرانهس
اونکه زندهس میمیره
مُرده جاودانهس
پس چرا نمیمیری؟
همه قصه دوست دارن
حوادث نصف روزنامهس
مینا رو تو جبهه دوست دارن
فکر کردی تو رو زنده دوست دارن؟
عکستو روی حِجله دوست دارن
چرا نمیمیری؟
[همخوان]
مرگ همیشه باهاته
پشت اون خندههاته
مرگ همیشه باهاته
پشت اون خندههاته
[قسمت سوم]
چرا نمیمیری؟
میگن خوبا زود میرن
محبوب میشن
یعنی بدا دیر میرن؟
یا همون خوبان که منفور میشن
فکر میکنن
محصول میدن جنازهها
که میکارنت
یهو دیدی میآن زیارتت
شاید مُردهپرستیم
چونکه فکر میکنیم
زندهها مغرور میشن
همه خودخواهن
ناراحت اینکه از دیدنت محروم میشن
چرا نمیمیری؟
یه روز کینهها جلوی مردم کوه میشن
فرهادو دیدن داشت
جای کوه، گور میکَند
فرهاد گورکن
بالاخره یه تونل پیدا میشه
همه توش میرن
خوشحال شدن، تهش نور دیدن
خوشحال شدن، تهش نور دیدن
ولی چراغ قطاری بود
که داشت با سرعت عبور میکرد
چرا نمیمیری؟
[قسمت پایانی]
مرگ باهاته، مرگ باهاته
مرگ باهاته، مرگ باهاته
(پشت اون گریههاته، پشت خندههاته)
مرگ باهاته، مرگ باهاته
(همیشه باهاته، پشت خندههاته)
مَرگ
(پشت اون خندههاته، پشت اون خندههاته)
چرا نمیمیری؟ چرا نمیمیری؟
چرا نمیمیری؟ چرا نمیمیری؟
بِمیر
چرا؟
چرا نمیمیری تو؟
گورتو بِکَن، گورتو بِکَن
گورتو بِکن
تو بِکَن
تو بِکَن