تصویر آینه
به من میگه وقت خونه رفتنه
ولی کار من تموم نشده
چون تو کنارم نیستی
وقتی رسیدم فکر کردم که تو رو دیدم
که کفشهایت را دستت گرفتی و داری میری
تصمیم گرفتم که یک بار دیگر
اینطور فکر کنم که دیدن یک خیال بوده
حالا ساعت سه صبحه
و من سعی میکنم نظرت رو عوض کنم
بارها بهت زنگ زدم که جواب ندادی
و به پیامهایی که برات فرستادم بی اعتنا بودی
چرا فقط وقتی نئشه ای به من زنگ میزنی؟
نئشه
چرا فقط وقتی نئشه ای به من زنگ میزنی؟
یک جای تاریکتر
داریم مزخرف میگیم
من یک زوج میخوام
امشب با من بیرون میای؟
هر چه که برات بیشتر پیام میذارم
اینکه تو پیامها رو گوش کنی سخت تر میشه
توانایی این رو ندارم که تصمیم درستی بگیرم و فکر پلیدی داشته باشم .
حالا ساعت سه صبحه
و من سعی میکنم نظرت رو عوض کنم
بارها بهت زنگ زدم که جواب ندادی
و به پیامهایی که برات فرستادم بی اعتنا بودی
چرا فقط وقتی نئشه ای به من زنگ میزنی؟
نئشه
چرا فقط وقتی نئشه ای به من زنگ میزنی؟
و وقتی من نئشه ام، نمیتونم تو را کنارم ببینم.
انگار که زمانم تموم شده
اون چیزی که دنبالش بودم رو به دست نیوردم
تو گفتی که صبح زود بلند میشی
و شب زود میخوابی
داری حوصله منو سر میبری عزیزم
چرا فقط وقتی نئشه ای به من زنگ میزنی؟
چرا فقط وقتی نئشه ای به من زنگ میزنی؟
چرا فقط وقتی نئشه ای به من زنگ میزنی؟