به پای او پول ریختم
به پایش زمان گذاشتم
هر چه در اعماق یهک قلب می توان یافت را به او هدیه نمودم
احساسات خالص قلبم
قول ها و وعده ها
تمام رازهای ناگفته ام را با او در میان نهادم
و او قول داد که تا ابد
در قالب یک روح در دو بدن با هم بمانیم
با یکدیگر قسم خوردیم
که با هم زندگی را از نو بسازیم
در حفا قول داد
که تا ابد عاشق من باشد
هیچ قولی تا این حد نادرست نیست
بگو چه کار کنم؟
به نظر میاد که اصلاً مهم نباشد
به نظر می یاد که حتی درست هم نباشد
چون آرزوها هیچ فرصتی برای تحقق پیدا نکردند
هنوز هم شبها به تنهایی می گریم
به خودداری ام شک نکن
چون حتی به خودم هم دروغ می گم
آیا دلیل اینکه ترکم کرد
اینه که کس دیگه ای را پیدا کرده؟
او کیست؟
از دوستانم است؟
او کیست؟
برادرم؟
کسی روح مرا آرزده است
او کیست؟
نمی توانم بیش از این تحمل کنم
من نفرین شده ام
مرده ام
من عذاب درونی در ذهنی مرده ام
عادلانه نیست
وای بر تو
کاش این مجازات گشایشی برای من به همراه داشت
و او قول داد که تا ابد
در قالب یک روح در دو بدن با هم بمانیم
با یکدیگر قسم خوردیم
که با هم عشق حقیقی را زندگی کنیم
اما او مرا ترک کرده است
با دلایلی توصیح ندادنی
اما من باید حقیقت را بیایم
حالا ببین چه می کنم؟
به نظر میاد که اصلاً مهم نباشد
به نظر می یاد که حتی درست هم نباشد
چون ارزوها هیچ فرصتی برای تحقق پیدا نکردند
هنوز هم شبها به تنهایی می گریم
به خودداری ام شک نکن
چون با تمام وجود آزرده ام
او حتی نامه ای هم برام نگذاشت
فقط وسایلش را جمع کرد و گریخت
او کیست؟
از دوستانم است؟
او کیست؟
برادرم؟
کسی روح مرا آرزده است
او کیست؟
ز درد و شدت تنهایی نمی توانم بیش از این تحمل کنم
او کیست؟
از دوستانم است؟
او کیست؟
برادرم؟
کسی روح مرا آرزده است
او کیست؟
از درد و شدت تنهایی نمی توانم بیش از این تحمل کنم
به نظر میاد که اصلاً مهم نباشد
به نظر می یاد که حتی درست هم نباشد
چون ارزوها هیچ فرصتی برای تحقق پیدا نکردند
هنوز هم شبها به تنهایی می گریم
به خودداری ام شک نکن
چون حتی به خودم هم دارم دروغ می گم
آیا دلیل اینکه ترکم کرد
اینه که کس دیگه ای را پیدا کرده؟
به نظر میاد که اصلاً مهم نباشد
به نظر می یاد که حتی درست هم نباشد
چون ارزوها هیچ فرصتی برای تحقق پیدا نکردند
هنوز هم شبها به تنهایی می گریم
به خودداری ام شک نکن
چون با تمام وجود آزرده ام
او حتی نامه ای هم برام نگذاشت
فقط وسایلش را جمع کرد و گریخت
به نظر میاد که اصلاً مهم نباشد
به نظر می یاد که حتی درست هم نباشد
چون ارزوها هیچ فرصتی برای تحقق پیدا نکردند
هنوز هم شبها به تنهایی می گریم
به خودداری ام شک نکن
چون حتی به خودم هم دارم دروغ می گم
آیا دلیل اینکه ترکم کرد
اینه که کس دیگه ای را پیدا کرده؟
به نظر میاد که اصلاً مهم نباشد
به نظر می یاد که حتی درست هم نباشد
چون ارزوها هیچ فرصتی برای تحقق پیدا نکردند
هنوز هم شبها به تنهایی می گریم
به خودداری ام شک نکن
چون با تمام وجود آزرده ام
او حتی نامه ای هم برام نگذاشت
فقط وسایلش زا جمع کرد و گریخت
به نظر میاد که اصلاً مهم نباشد
به نظر می یاد که حتی درست هم نباشد
چون ارزوها هیچ فرصتی برای تحقق پیدا نکردند
هنوز هم شبها به تنهایی می گریم
به خودداری ام شک نکن
چون با تمام وجود آزرده ام
او حتی نامه ای هم برام نگذاشت
فقط وسایلش زا جمع کرد و گریخت
به نظر میاد که اصلاً مهم نباشد
به نظر می یاد که حتی درست هم نباشد
چون ارزوها هیچ فرصتی برای تحقق پیدا نکردند
هنوز هم شبها به تنهایی می گریم
به خودداری ام شک نکن
چون حتی به خودم هم دارم دروغ می گم
آیا دلیل اینکه ترکم کرد
اینه که کس دیگه ای را پیدا کرده؟