شانس آوردم که اینقدر دور از من به دنیا اومدی
تا بتونیم از فاصله ای که بین ماست لذت ببریم
شانس آوردم که من عاشق سرزمینی قریبم
و این حقیقت، شانس وجود تو هستش
عزیزم حاضرم از قله اندس بالا برم تا
فقط بتونم لک های بدنت رو بشمرم
هیچ وقت تصورشم نمی کردم
که میلیونها راه برای عاشق کسی بودن وجود داشته باشه
-
-
مگه نمی بینیکه، من به دنبالتم
هر وقت و هرجایی
که باید با هم باشیم
من اونجا خواهم بود و تو هم پیش من
و این قول رو بهت میدم
اون بالاها، یا این پایینا
هرگز شگفت زده نشو
همیشه میتونیم با هم (این آهنگ رو بنوازیم)
ولی باید این قول رو به هم بدیم
شانس آوردم که من با این لبهام زیاد حرف نمیزنم
چون اونها تنها فواره ای از بوسه ها رو برات می پاشن
شانس آوردم --- هام کوچیکن
و تو اونارو با کوه اشتباه نمی گیری
شانس آوردم که پاهای قوی مثل مادرم دارم
تا وقتی بهشون نیاز دارم باهاشون مخفی بشم
و این چشمهایی که جز تو برای هیچ کس دیگه ای نیست
روزی که ترکم کنی به اندازه ی یه رودخانه گریه میکنن
-
-
دنبالتم، من دنبالتم
هر وقت و هرجایی
که باید با هم باشیم
من اونجا خواهم بود و تو هم پیش من
و این قول رو بهت میدم
اون بالاها، یا این پایینا
هرگز شگفت زده نشو
همیشه میتونیم با هم (این آهنگ رو بنوازیم)
ولی باید این قول رو به هم بدیم
-
-
بلند فکر کن بازم تکرارش کن
-
یه بار دیگه بهم بگو که
زندگی می کنی
مثل گمشده ای در چشمام
هر وقت و هرجایی
که باید با هم باشیم
من اونجا خواهم بود و تو هم پیش من
و این قول رو بهت میدم
اون بالاها، یا این پایینا
منو دیوانه وار خواهی دید
دیگه چیزی برای ترس وجود نداره
اگر همون طور احساس کنی که من احساس می کنم
هر وقت و هرجایی
که باید با هم باشیم
من اونجا خواهم بود و تو هم پیش من
و این قول رو بهت میدم
اون بالاها، یا این پایینا
منو دیوانه وار خواهی دید
دیگه چیزی برای ترس وجود نداره
اگر همون طور احساس کنی که من احساس می کنم