لمس دنیا برون از این زندان
سیر رؤیا و شکوهِ آن
وقتِ رفتن گشته
باشم حیران
شاید که، نه، روم در آن
خواهم که دَوم، بروم
بر سبزه بجهم
از ظلمت برهم
گل بر سر بنهم
سرمستی نمایم
بین در کجایم