عزیزم، وقتیکه عشق درد داره
آره، اینطوری میفهمی که واقعیه
وقتیکه عشق درد داره، آره اینطوری میفهمی
آره اینطوری میفهمی که واقعیه
انگار هر کدوممون داریم با یه زبون دیگه با هم حرف میزنیم
اینطوری دو پهلو حرف زدن اعصابمو بهم میریزه
توی اتاق خواب مدام طفره میریم
ولی هیچوقت هیچکدوممون نمیگیم که از این وضعیت خسته شدیم
یه کاری کن، انگار داریم به آخر خط میرسیم
قبل از اینکه رابطه مون از هم بپاشه، همین حالا بگو
کارمون تمومه، دیگه کافیه
عزیزم، وقتیکه عشق درد داره
آره، اینطوری میفهمی که واقعیه
وقتیکه عشق درد داره، آره اینطوری میفهمی
آره اینطوری میفهمی که واقعیه
عزیزم، وقتیکه عشق درد داره
آره، اینطوری میفهمی که واقعیه
وقتیکه عشق درد داره، آره اینطوری میفهمی
آره اینطوری میفهمی که واقعیه
...آه
...آه
...آه
... آه
انگار یه قطار باری از روم رد شده
تحملت میکنم تا جایی که دیگه صبرم تموم میشه
ولی بعدش باز دوباره همین کارو میکنم
و هیچکدوممون هم نمیگیم که دیگه بسه
یه کاری کن، انگار داریم به آخر خط میرسیم
قبل از اینکه رابطه مون از هم بپاشه، همین حالا بگو
کارمون تمومه، دیگه بسه
عزیزم، وقتیکه عشق درد داره
آره، اینطوری میفهمی که واقعیه
وقتیکه عشق درد داره، آره اینطوری میفهمی
آره اینطوری میفهمی که واقعیه
عزیزم، وقتیکه عشق درد داره
آره، اینطوری میفهمی که واقعیه
وقتیکه عشق درد داره، آره اینطوری میفهمی
آره اینطوری میفهمی که واقعیه
...آه
...آه
...آه
... آه
(آره اینطوری میفهمی که واقعیه)
...آه
...آه
...آه
... آه
(آره اینطوری میفهمی که واقعیه)
اینطوری میفهمی که واقعیه
میدونم که واقعیه