وقتی معلم را بوسیدم همه جیغ و داد کشیدند
و وقتی معلم را بوسیدم آنها باید تصور کرده باشند که خواب میبینند
تمام دوستانم در مدرسه
هرگز معلم را اینقدر دچار شرم و خجالت ندیده بودند، او مثل یک احمق بنظر میرسید
معلم چنان دچار شوک شد که تقریبا خشکش زده بود
وقتی معلم را بوسیدم
چشمانش نمیتوانست آنچه میبیند را کاملا باور کند
وقتی معلم را بوسیدم
وضع تمام کلاس بهم ریخت
وقتی نفسم را نگهداشتم، دنیا متوقف شد ولی در این موقع او فقط لبخندی زد
وقتی معلم را بوسیدم من در آسمان هفتم بودم
یکی از این روزها
به او خواهم گفت که من هر شب خواب او را میبینم
یکی از این روزها
به او نشان خواهم داد که به فکرش هستم
به او درسی یاد خواهم داد، بسیار خوب
وقتی معلم را بوسیدم دچار سحر و نشئگی بودم
وقتی معلم را بوسیدم ناگهان دلمو به دریا زدم
او در حالیکه به من تکیه داده بود سعی داشت قوانین هندسه را توضیح دهد
و من نتونستم جلوی خودمو بگیرم و فقط لازم بود معلم رو ببوسم
یکی از این روزها
به او خواهم گفت که من هر شب خواب او را میبینم
یکی از این روزها
به او نشان خواهم داد که به فکرش هستم
به او درسی یاد خواهم داد، بسیار خوب
وقتی معلم رو بوسیدم چه روز شلوغ و درهم برهمی بود
وقتی معلم رو بوسیدم تمام هوش و حواسم به دور دست پرواز کرد
وضع تمام کلاس بهم ریخت
وقتی نفسم را نگهداشتم، دنیا متوقف شد ولی در این موقع او فقط لبخندی زد
وقتی معلم را بوسیدم من در آسمان هفتم بودم
میخوام در آغوش بکشم، در آغوش، او را در آغوش بکشم
وقتی معلم را بوسیدم
میخوام در آغوش بکشم، در آغوش، او را در آغوش بکشم
وقتی معلم را بوسیدم
میخوام در آغوش بکشم، در آغوش، او را در آغوش بکشم
وقتی معلم را بوسیدم
میخوام در آغوش بکشم، در آغوش، او را در آغوش بکشم
وقتی معلم را بوسیدم
میخوام در آغوش بکشم، در آغوش، او را در آغوش بکشم