آسان نیست، فهمیدن تو
تو را از اشتباهاتت آگاه ساختن
به سازت رقصیدن
با رفقیات پریدن
با این حال این سخت نیست، دیدنت
که چقدر خواهان آن هستی، تا تنها باشی
اما زمانی که به من احتیاج داری
وقتی که به من احتیاج داری
در کنارت خواهم بود
وقتی که به من احتیاج داری
وقتی که به من احتیاج داری
در کنارت هستم
وقتی که به من احتیاج داری
در خلوتت
وقتی که به من احتیاج داری
وقتی که به من احتیاج داری
وقتی که به من احتیاج داری
فقط بگو
وقتی که به تنهایی قادر به ادامه دادن نیستی
فکسی برایم بفرست یا به من تلفن کن
همچنین پا از این هم فراتر خواهم گذاشت
(همانند دوستانت رفتار خواهم کرد(لباس خواهم پوشید
مانند گوزنی احمق در جنگل می ایستم
و تو را در میان دره ها همراهی می کنم
رفتارهای ناپسندت را دیده ام
و آسان نیست، کنار تو باقی ماندن
بدون هیچ ردی ناپدید گشته
ردپایم در شن های گرم
رمیده شده به وسیله صدایی مهیب
بی اثر به دور از آن می خزم
بی اثر در حیطه ی تو