تو این زمان نمیتونم بخوابم
مسيح رو توی ذهنم دارم
و به نظر میاد همه دوستش دارن
نمیتونم فکر کنم نمیتونم دروغ بگم
هميشه مضطربم
اگه لبخند میزدم دروغ می بود
فقط اونایی که خوابن اشتباهی نميكنن شکی توش نیست -لغويش میشه نقد
منفی ای روش نیست-
بنظر میاد همه نگران چیزهایین که ما بهشون فکر میکنیم
و وقتی که درمان، دشمنه خود تخریبی -خود کم بینی
خود نکوهی- خودتو تو آستینت قایم کن و دوستانِ خودخواهی که رهات میکنن وقتی داری غرق میشی
بیا و دستمو بگیر
محکم بگیرما توی دوره ی عجیبی از زندگی هستیم
اعصابت رو خراب نکن
همه چی درست میشه
ما توی زمان عجیبی از زندگی هستیم
من شانس میخوام، من عشق میخوام
شریک شدن هدفون توی اتوبوس-منظورش مهربونی و بخشندگیه...-
و بیدار شدن کنار تو توی گلاسگو
یه روزایی میخندم، یه روزی گریه میکنم
مرگ پدرو مادرم رو ببین
ولی خورشید فردا طلوع خواهد کرد
فقط اونایی که بیدارن اشتباه میکنن و بعد یاد میگیرن که باهاش روبه رو شن
همه نگران افکار ما هستن
و دشمن، درمانه
خود تخریبیت رو از آستینت در بیار-نشونش بده بپذیرش باهاش روبه رو شو-
و بگو «لعنت به دوستایی که تنهات میذارن وقتی داری غرق میشی»
بیا دستمو بگیر
محکم بگیرش
ما توی زمانه ی عجیبی از زندگی هستیم
ذهنت رو تباه نکن
همه چی درست میشه
ما توی دوره ی عجیبی از زندگی هستیم
//
//
//
//