روزهای خاکستری1
و شبهای تبدار
پاییز تو محلهی چینیها
شعلهها و چراغ
آتشی ساکت
بی هیچ صدایی
اونی که اون وقتها برای عشق میکرد گریه
این بار و اون بار دوباره
همچین شبی اون وقتها برای عشق میکردم گریه
و میمونیم با همدیگه
با یه کم شانس، یه کم قسمت
بیرون میاییم ما از این ظلمت
بگو که هستی
بگو که همراهم میایی2
و این یعنی همیشگیه
با یه کم شانس، یه کم قسمت
بیرون میاییم ما از این ظلمت
بگو که هستی
بگو که میایی
شب سرده
و ماه چشمک زنه
تو رقص تنهایی و غم
مهم نیست برام
چون تو در کنارمی
میتونم استفاده کنم از فرصتم
مثل یه موجه
که پوستم رو لمس میکنه
میذارم بمونی
میمونیم با همدیگه
1. آبی در اینجا به معنی گرفته و غمناک و به خاطر نزدیک شدن به متن اصلی من هم از خاکستری که در فارسی به همون حالت هست استفاده کردم2. ترجمه مستقیمش میشه به راه من میایی، به چیزی که میگم / میخوام عمل می کنی