[بیت اول]
موج عظیمی وجود داره
و من وسطش گیر افتادم
و داره کنترل من رو به دست می گیره
از منی که فکر می کردم هستم
از پسری که می شناختم
اما روشنایی ای وجود داره
در تاریکی
و من گرماش رو حس می کنم
در دستهام
در قلبم
چرا نمی تونم بهش چنگ بزنم و نگهش دارم
[قبل از کر]
با امواج میاد و میره
همیشه همین طوره
همیشه همین طوره
و ما دلهای جوونمون رو تماشا می کنیم که محو میشن
در سیل
در سیل
[کر]
و آزادی
و سقوط
و احساساتی که فکر می کردم تغییرناپذیرن
از انگشتهام به بیرون سر می خورن
به سختی تلاش می کنم رهاش کنم
با امواج میاد و میره
با امواج میاد و میره
و مارو با خودش می بره
[بیت دوم]
میان باد
به جاییکه وقتی بچه بودیم دراز می کشیدیم
خاطرات یک مکان ربوده شده
در سکوت گرفتار شده
پژواکی گم شده در فضا
[قبل از کر]
با امواج میاد و میره
همیشه همین طوره
همیشه همین طوره
و ما دلهای جوونمون رو تماشا می کنیم که محو میشن
در سیل
در سیل
[کر]
و آزادی
و سقوط
و احساساتی که فکر می کردم تغییرناپذیرن
از انگشتهام به بیرون سر می خورن
به سختی تلاش می کنم رهاش کنم
با امواج میاد و میره
با امواج میاد و میره
و مارو با خودش می بره
من تماشا کردم چه طور جوونیم دربرابر چشمهام ناپدید شد
لحظات جادویی و حیرت
به نظر پیدا کردنش خیلی سخت میاد
آیا دوباره برمیگرده
آیا دوباره برمیگرده
من رو به احساسی برگردون که زمانی که
همه چیز تازه و ناشناخته بود، داشتم
با امواج میاد و میره
همیشه همین طوره
همیشه همین طوره
و آزادی
و سقوط
احساساتی که فکر می کردم تغییرناپذیرن
از انگشتهام به بیرون سر می خورن
به سختی تلاش می کنم رهاش کنم
با امواج میاد و میره
با امواج میاد و میره
و مارو با خودش می بره