اومدی از حال دلم میپرسی
مگه واست این چیزا مهمه؟
خدا! چقد باوفایی گرون شده!
تو هم بهش نیاز داری
دلم که منتظر بود برگردی
تعجب کرده که یادش افتادی!
ازم خواست بهت این پیغامو برسونم که
[قلبِ شیکستهی من] «بهت اطمینان میده که...
کور شده و نمیتونه ببینه»
[بعدش دلم] ساکت شد و حرفی نزد
میدونی که درد داره،
ازش دور شو.
متاسفانه عشق به تو اذیتم کرد
دیگه قلبم واست نمیتپه
پیشاپیش ازت معذت میخوام
ازم نخواه که برگردم
میدونم اشتباه کردم
که به یکی مثل تو اعتماد کردم
دلمو دادم دست تو و پشیمون شدم
یه پشیمونیِ بیفایده