Walk [Persian translation]

نمی بینی کلید کردن منو به راحتی اذیت می کنه

یک قدم مونده که بپرم بهت ها ...

می خوایی بری تو جلدم

تازه خودتو دوست می دونی

من دوستای شبیه تو زیاد دارم

به چه کارم میاد؟

(پیش)

دیگه هیچ روالی نیست؟

اینکه چی باید بکشی؟ کی هستی؟ اهل کجا

بودی؟

نمیشه بخوایی چیزی باشی که وجودش رو نداری

خودت باش، متکی به خودت

دور و بر من نباش

درسی که تو زندگی یاد گرفته شده

از روز ازل مشخصه

(گروه کر)

احـ - ترام، راه بیوفت، چی گفتی؟؟

احـ - ترام، راه بیوقت، با من بودی؟؟

با من داری حرف می زنی؟

دهنتو وقتی من این اطراف نیستم به کار میندازی

این جوری راحته

میری پیش دوستایی که لی لی به لالات میذارن زر زر میکنی

ویالون ها رو میشونی دارن آهنگ تو رو میزنن؟

همون رفیقا میان هر حرفت رو به من میگن

(پیش)

دیگه هیچ روالی نیست؟

اینکه چی باید بکشی؟ کی هستی؟ اهل کجا

بودی؟

نمیشه بخوایی چیزی باشی که وجودش رو نداری

خودت باش، متکی به خودت

دور و بر من نباش

درسی که تو زندگی یاد گرفته شده

از روز ازل مشخصه

(کر) X 2

احـ - ترام، راه بیوفت، چی گفتی؟؟

احـ - ترام، راه بیوقت، با من بودی؟؟

(پس)

با من داری حرف می زنی؟؟

امکان نداره، بچه مزلف

(تک)

(کر) X 2

احـ - ترام، راه بیوفت، چی گفتی؟؟

احـ - ترام، راه بیوفت، با من بودی؟؟

(پس)

با من داری حرف می زنی؟

پسر، راتو بکش برو خونه تون