تمام طول شب رو رانندگی کردیم
و باد موهای اون رو از آن خودش کرده بود
کنار ساحل پارک کردیم
هوای خنک عصر بود
بعضی وقتا بهتره که آدم اصلا هیچی نگه
بدن تو مثل لنگر میمونه( نقطه اتصال)
هیچوقت نخواست که رها بشه
فقط به کار خودش که خوشحال کردنه مشغول بود
من در انتظار تو ام
منتظر تو ام (x5)
کشیشی از میان کلیسای کوچک میدود و زمان در حال گذر است
یه آدم مذهبی افراطی توی خیابون فریاد میزنه که اون داره بر میگرده(عیسی)
گاهی وقتا ذره ای ایمان میتونه راه خیلی زیادی رو بره (تاثیر خیلی زیادی بذاره)
روح تو لنگر منه(نقطه اتصال ونگه دارنده منه)
و من هرگز نمیخوام که ازش جدا بشم
حالا بخواب، بخواب
هر چقدر که دلت میخواد بخواب
چون من اینجا فقط منتظر تو ام
منتظر تو ام (x5)
که برگردی(x3)