این پایان نیست
اما شروع هم نیست!
فقط یه صداست,مثل یه غوغا
که همه ی بازنگری ها رو به لرزه در میاره
تو بهش گوش میدی
به این ضرب آهنگ خشن هم گوش میدی
هر چند کلمات استوار به نظر میرسند
درونشون یه خلا وجود داره
میگیم آره!
در حالیکه مشتهامون توی هوا معلقند
انگار که یه چیز نامرئی رو توی
هوا نگه میداریم
چون ما در پناه
رنج و ترس زندگی میکنیم
تا وقتی که نابودش کنیم,فراموشش کنیم و
کاملا محوش کنیم
در انتظار پایان
کاش قدرت موندن رو داشتم
این چیزی نبود که من نقشه شو کشیده بودم
از اختیار من خارجه
پرواز با سرعت نور
افکارم توی سرم میچرخیدند
چیزهای زیادی ناگفته باقی موندند
سخته که بذارم بری
(اوه)میدونم بهای دل کندن چیه
میدونم دروغ گفتن چه حسی داره
فقط میخوام
این زندگی رو با یه چیز جدید عوض کنم
به چیزی وابسته شدم که حتی در اختیارم هم نیست!
نشستن توی یه اتاق خالی
تلاش برای فراموش کردن گذشته
قرار نبود انقدر طولانی بشه
کاش اوضاع اینجوری نبود
(اوه)میدونم بهای دل کندن چیه
میدونم دروغ گفتن چه حسی داره
فقط میخوام
این زندگی رو با یه چیز جدید عوض کنم
به چیزی وابسته شدم که حتی در اختیارم هم نیست!
فکر میکردم چیزی که از آتیش باقی مونده بود
به درد بخوره اما اشتباه میکردم
همه چیز اسیر چشمهای طوفان شد
وسعی کردم بفهمم دل کندن چه حسی داره
و حتی نمیدونم چه حرفهایی زدم
مغزم قفل کرد اما لبهام به حرکتشون ادامه دادند
خب,تکه ها رو جمع میکنم,حالا باید از کجا شروع کنم؟
سخت ترین قسمت پایان شروع دوباره ست
فقط میخوام
این زندگی رو با یه چیز جدید عوض کنم
به چیزی وابسته شدم که حتی در اختیارم هم نیست!
این پایان نیست
اما شروع هم نیست!
فقط یه صداست,مثل یه غوغا
که همه ی بازنگری ها رو به لرزه در میاره
تو بهش گوش میدی
به این ضرب آهنگ خشن هم گوش میدی
هر چند کلمات استوار به نظر میرسند
درونشون یه خلا وجود داره
به چیزی وابسته شدم که حتی در اختیارم هم نیست!
میگیم آره!
در حالیکه مشتهامون توی هوا معلقند
انگار که یه چیز نامرئی رو توی
هوا نگه میداریم
چون ما در پناه
رنج و ترس زندگی میکنیم
تا وقتی که نابودش کنیم,فراموشش کنیم و
کاملا محوش کنیم
به چیزی وابسته شدم که حتی در اختیارم هم نیست!