تو به سوی ستارگان سفر کردی
بسوی آسمان رفتی ، عشق من
با نور زیبای ستاره ها آمیختی
و من اکنون ، مانده ام با درد
تو فرشته نگهبان من هستی
که مراقب من است ، که در انتظار من است
که در وجود من است
تو مانند درختی در رود هستی
و شکوفه های نارنج
و پرنده ای که اینجاست
تو را فراموش نمی کنم ، ای کبوتر
دلتنگ تو ام ، ای زندگی من
دیگر روزی تو را خواهم دید
اکنون دیگر زاری نمی کنم ، ای کبوتر
اکنون دیگر زاری نمی کنم ، ای زندگی من
سپاس دارم ازعشق بسیار
زندگی را سپاس برای داشتنت
جنگجوی نور،جنگجوی عشق
تنت اکنون دیگرتو را نگاه نمی تواند داشت
می خواهم بیابم تو را ، در آسمان ، عشق من
پرواز کن، پرواز کن آزادانه ، کبوتر من
پرواز کن، پرواز کن آزادانه ، عشق من
نور و برکت تو، از من جدا نمی شوند
اگر دوباره متولد شوم ، بازهم با تو خواهم بود ، عشق من
زاری نمی کنم ، ای کبوتر
اکنون دیگر زاری نمی کنم ، زاری نمی کنم ، مرغک عشق من
با ایمان ، با امید ، می روم
زیرا عاشقم تو را ، عشق من
و من می خواهم بیابم تو را
می خواهم در ساحل دریا در کنار تو باشم
و آهسته برقصم ، نگاهت به سویم آید
تو رفتی و بهار آمد
چه بگویم به بوته های گل سرخش
چه بگویم به مرغک زرین پر
تو را فراموش نمی کنم ، ای کبوتر
دلتنگ تو ام ، ای زندگی من
دیگر روزی تو را خواهم دید
دارم قلبی سرشار
قلبی سرشار
سپاس دارم ازعشق بسیار
تو در طوفان ، فانوس دریایی من هستی
که فضای مرا با نور چراغانی می کنی
تو فرشته هستی ، زندگی من
و درآسمان ، عشق من
من می خواهم بیابم تو را
پرواز کن، پرواز کن آزادانه ، کبوتر من
پرواز کن، پرواز کن آزادانه ، عشق من
نور و برکت تو، از من جدا نمی شوند
اگر دوباره متولد شوم ، بازهم با تو خواهم بود ، عشق من
زاری نمی کنم ، ای کبوتر
اکنون دیگر زاری نمی کنم ، زاری نمی کنم ، مرغک عشق من
با ایمان ، با امید ، می روم
زیرا عاشقم تو را ، عشق من
من می خواهم بیابم تو را