وقتی منو کسل و
توی یه راه اشتباه دیدی
وقتی روحم خسته بود ،
دستمو بگیر دوست من
مثل پرنده گمشده ای بودم که
هرگز لونه شو پیدا نکرد
مثل سگی بودم که
هرگز محبت ندید
همیشه گلا در میان
همیشه تو زمستون برف میاد
همچنان به راهم ادامه میدم
بیشتر از اینکه زندگی کنم، می میرم
حتی اگه تو ظاهرم رد پای زمان
معلوم نباشه
تا حالا هزاران راه رو رفتم
و با اینکه دارم زندگی می کنم، مرده ام
همیشه گلا در میان
همیشه توی زمستون برف میاد
همچنان به راهم ادامه میدم
همون زمانی که دیگران میان، من برمی گردم
نمیخواستم از دستت بدم
جوونی، معشوقه من
حالا احساس می کنم که
کم کم از زندگیم دور میشی
همیشه گلا در میان
همیشه توی زمستون برف میاد
همچنان به راهم ادامه میدم
همون زمانی که دیگران میان، من برمی گردم
همیشه گلا در میان
همیشه توی زمستون برف میاد
همچنان به راهم ادامه میدم
بیشتر از اینکه زندگی کنم، می میرم