کاش میشد بدون هوا زندگی کرد
کاش میشد بدون آب زندگی کرد
خیلی دوست داشتم
تو را کمی کمتر دوست می داشتم
کاش میشد بدون تو زندگی کرد
اما نمی توانم ، احساس می کنم که می میرم
در حال غرق شدنم بدون عشق تو
کاش میشد بدون هوا زندگی کرد
کاش تسکینی بود پریشان حالی ام را
کاش میشد بدون آب زندگی کرد
دوست داشتم به یغما میبردم قلب تو را
چگونه ماهی می تواند بدون آب شنا کند؟
چگونه پرنده ای می تواند بدون بالهایش پرواز کند؟
چگونه گل می تواند بدون خاک رشد کند؟
کاش میشد بدون تو زندگی کرد
اما نمی توانم ، احساس می کنم که می میرم
در حال غرق شدنم بدون عشق تو
کاش میشد بدون هوا زندگی کرد
کاش تسکینی بود پریشان حالی ام را
کاش میشد بدون آب زندگی کرد
دوست داشتم به یغما میبردم قلب تو را
کاش تو را به دست فراموشی می انداختم
کاش تو را در جعبه ای چوبی نگاه می داشتم
کاش میشد تو را محو کرد با دمیدن ( همچون دمیدن به شعله کوچک آتشی)
دوست دارم این ترانه را خاموش سازم