اون دختر انگار برای من لباس پوشیده بود
این کارش باعث شد خجالت بکشم
تمام رنج و دردهای دنیا
درونم رخنه کردند و تمام منو پوشوندند
من حاضرم هر کاری بکنم تا اون دختر مال من بشه
فقط از خدا می خوام این دختر مال من بشه
حالا نمی دونم باید چی کار کنم
نمی دونم چی کار باید بکنم
وقتی که اون دختر منو ناراحت می کنه
اون دختر همه چیز منه
رویایی غیر منتظره...(رویایی که فقط یه بار می تونی ببینیش
یه آهنگ که هیشکی نخوندش
یه چیز که نمیشه نگهش داشت
اون دختر یه افسانس که من مجبورم باورش کنم
تمام چیزی که من می خوام واسه واقعی کردن این افسانه فقط یه دلیل دیگس
نمی دونم چی کار باید بکنم
وقتی که اون دختر منو ناراحت می کنه
من اجازه نمی دم این فکر های بد درونم رو تسخیر کنند
به گلوم چنگ می زنم..می خوام خودمو
خفه کنم
می خوام خودمو تیکه تیکه کنم
ولی نه من هرگز این کار رو نمی کنم
من اجازه نمی دم این فکر های بد درونم رو تسخیر کنند
اون دختر واقعی نیست...
منم نمی تونم این دختر که همه ی زندگیمه رو واقعی کنم..