منصرف شدم
از چشمهات
منصرف شدم
از حرفات
یک آه کشیدن هم کافیه
بی سر و صدا، به تنهایی
لبهایم رو فرستادم
بوس نکن،فقط بگیرشون
تنم اصلا دستات رو نمیشناسه
قلبم ،قلبت رو نمیشناسه
آه این بو، این تن، این لمس
آه این دیوانگی بدنم رو به لرزه در میاره
الان زمان نیست (ناپدید شدن،نبودن) شدنه