از تو گذشتم ...
از نگاهت,
رد شدم از ...
وعده هایت
یک آه هم کافی ست.
درمانده و آرام
لبهایم را تسلیم تو کردم
نمیبوسی, قبولش کن, همین کافی ست.
تنم, لمس دستانش را فراموش کرده,
بیچاره دلم که قلب او را نشناخت
آه این رایحه, این تن, این تماس
آه، این جنون تمام وجودم را می لرزاند
وقت رفتن و ناپدید شدن فرا رسیده ...