آدما از هم چه دور میشن/سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن/با صد تا حسرت به گور میرن
چقدر عُقده نگه داشتم تو دل پيرم/چقدر دویدم و فهميدم رو تردميلم
وقتی منو ديدی بهم میگی که غبراغ شدی ولی من می دونم از تو چقدر تركيدم
اون آدما كه نوكرتم بهت میگن/با چند تا كلام چرب زبونی تو دلت میرن
كافيه كه بلا استفاده بشی اون وقت/می بينی كه مثل يه تيكه ورق جرت ميدن
قفلی، حرف دل و به غريبه گفتی/واسه زخم همه مرحمی صليب سرخی
به تو كه رسيد هولت دادن سريع بيفتی/رو تله موشِ كه پيدا میكنی پنير مفتی!
ياد نگرفتم از كسی درس اتحاد/فقط ياد دادن كه برم جلو با ترس و اضطراب
تجربه هام بهم قصه داد تا مثل باد/استفاده كنم از اين استعداد
چه نقشه ها كه پشت سرم واسم می چينن/منم از اينكه فكرشون كوتاهِ ماتم می گيرم
واسم مهم نيست من كه پای كارم می شينم/ولی خيلی غم انگيزه وقتی دارم می بينم
آدما از هم چه دور میشن/سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن/با صد تا حسرت به گور میرن
گوش كن
خب ما سطحی ترین مشكلات رو عميق می بینيم و/عمیق ترين مشكلاتمون رو سطحی می گيريم و
حال می كنيم وقتی همدیگه رو زخمی می بينيم و/قسطی حال میديم و آخر همه رو نقدی می گیريم
وقتی می میریم چشما میشه ماتم و خون/ترفیع می گيريم و تازه میشیم آدم خوب
یادمه خوب من تموم اينا رو دقیقا به چشمم/دیدم و كلمه كلمه از رو حقيقت نوشتم
اونم اینه كه تو فقط داری نقشه هاتو می چینی/وقتی میرسی به قدرت و اون بالاها می شینی…
مراقب رفتارت با آدما باش یه روزی بر میگردی پايين همون آدما رو می بینی
حالا خدا باهات حال كرده/ولی كنارشم برات یه چاه كنده
یعنی كه وقتی تو رفتی تو فاز قدرت یهو ديدی شـدی كارمـنـدِ كارمندِت
من اين بحث رو اینجا مطرح می كنم/هر چند میدونم همين هم سرنخ می كنن
نشستن با مغز خراب و هر لحظه تو فكر/كه تو رو لِه کنن یه گله اهل كوفه
اونا كه فِقَط میرن به دنبال حاشیه/و خوب اصل هدف فِقَط فروپاشیه
ها چيه؟ نكنه میخوای بگی فَقَط نه فِقَط؟ ببين… به همين میگن حاشیه
اونا كه گنده كردنت واسشون راحته/اولاش تنها فكر و ذكرشون حمایته
بهت میگن كم نیار برو جلو وا نده/تا گنده شدی یهو می كنن توما**
آدما از هم چه دور میشن/سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن/با صد تا حسرت به گور میرن
راستش بهم گفتن كه تو اين كارم وصيت كنم/ترجیحا می خوام كه تمركز رو مسيرم كنم
وصیت واسه من به معنای حرف آخره/كه بعدش سكوتِ، واسم سخته باورش
سكوت من و تو يعنی كه ديگه ما همين كه هست رو قبول كنيم
بری تو لاكتو و صداتو بكُشی تو دل شهر و تموم كنی
چون كه زندگی دشواره چشمات پُر اشكه/دشوار؟ چی بگم از سشوار گذشته
خنده داره ولی داخلش چه تلخه/نتيجه اينه كه سكوت تنها حاصلش یه زخمه
زخم كاری كه مغزتو از درون پاشید/مهم اينه كه هر جوری دوست داری همون باشی
من كه تا چشم دور و بری هامو دور می بینم/با ذوق و شوق میشینم و یه كارتون می بينم
هنوز با گیر دادن های مادرم جون می گیرم/هنوز با دمپایی از سر كوچه نون می گیرم
هنوز تو اوج بلندی از همه خار ترم/هرچی پخته باشم باز از همه خام ترم
رئیس هم كه بشم واسه وطن كارگرم/اينارو نوشتم كه از اين دنيا لال نرم
آدما از هم چه دور میشن/سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن/با صد تا حسرت به گور میرن