ای کاش یك بار دیگر گرم شم با آغوش تو
یک بار دیگر در آرزوی لمس پیشانیت هستم
نمیخواهم دوباره از دست دهم تو را
وقتی که دیگر صبح از چهره ی تو طلوع نمیکند
با چشمان بسته هنوز ؛حضور نفسهایت را حس میکنم
در رویا آرام به تو می اندیشم
شاید فردا با چشمان بسته زود بیدار شی
در جایی دور سپس من خواهم آمد
چرا ؛هنگامی در شب ؛ هنوز ساکتی و منتظر
صبح هنگام خواهی آمد و حرفهایت را هم خواهی برد
سپس جایی برای لب گشودن من نمیزاری
چرا هنوز در انتظاری
چرا هنوز در انتظاری
ای کاش یك بار دیگر گرم کنم آغوشت رو
یک بار دیگر در آرزوی لمس پیشانیت هستم
نمیخواهم دوباره از دست دهم تو را
وقتی که دیگر صبح از چهره ی تو طلوع نمیکند
چرا ؛هنگامی در شب ؛ هنوز ساکتی و منتظر
صبح هنگام خواهی آمد و حرفهایت را هم خواهی برد
سپس جایی برای لب گشودن من نمیزاری
چرا هنوز در انتظاری
چرا هنوز در انتظاری