کسی نیس رازمو بهش بگم این شب آروم محرم اسرارم شده
تنها موندم خودمم و خودم
من دوست تنهایی خودمم
اگه همه چی در مورد اون تموم شه
انگار این دنیا ب آخر رسیده
تا بحال این قدر شکننده نشده بودم
قلبم در حالی ک اسمشو میبره گریه میکنه
دارم برای شب از دردم میگم
شبم عجب شب درازیه
من بدون اون شبیه ی دیوونه ام
اگه ببینی اون بدون من چطوره؟
خواسته م ی چیز بیشتر نیس اگه بدونه
زندگی بدون ی شکنجه س
میشکنه و به حال و روزم اشک میرزه
قلبش از گنجشک هم نازکتره