یه روز بدون رنج و عذاب برام نبود و گذشت
نفهمیدم که گناه عمر من چی بود اوستا
نمیدونم که آیا خدا ناراحت میشه از این حرف من
از این جان که به من داده خسته شدم اوستا
خوشحالی در خونه ی منو نزد و رفت
رو شاخه هام برگی ندیدم اوستا
خواستن یه دروغ بوده و امید یه رویا
از این زندگی خسته شدم من اوستا
خسته شدم اوستا
از این زندگی خسته شدم من اوستا
به این نوشته ی نحس تقدیر میگن
به زنجیر درد کشیده شدم اوستا
این مسیری که دارم میرم برگشتی نداره
حقت رو حلالم کن خداحافظ اوستا