تو عادت داشتی جوری با من حرف بزنی
انگار که من تنها آدم این اطرافم
تو عادت داشتی به من تکیه بدی
جوری که انگار اگه به من تکیه ندی میوفتی
تو عادت داشتی با من راه بری
جوری که انگار جایی رو نداریم که لازم باشه بریم
خوب و آروم ، بدون داشتن مقصد خاصی
ما عادت داشتیم که این قضیه رو حل کرده بدونیم
ما عادت داشتیم بدون شک کردن نفس بکشیم
وقتی آسمون صاف بود تو اولین ستاره ای بودی که من میدیدم
ما عادت داشتیم که این قضیه رو تحت کنترل داشته باشیم
ما هیچ وقت فکر نمیکردیم
ما عادت داشتیم که بدونیم
که حداقل تو هستی، حداقل من هستم
میتونیم دوباره همینجوری باشیم؟
میتونیم دوباره برگردیم به چیزهایی که عادت داشتیم؟
من عادت داشتم دنبال تو بگردم
وقتی که وسط راه گم میشدم
من عادت داشتم گوش بدم
تو همیشه بهترین حرفا رو داشتی
من عادت داشتم دنبال تو بیام
هیچوقت واقعا برام مهم نبود کجا میریم
اروم یا تند، به هر کجا
ما عادت داشتیم که این قضیه رو حل کرده بدونیم
ما عادت داشتیم بدون شک کردن نفس بکشیم
وقتی آسمون صاف بود تو اولین ستاره ای بودی که من میدیدم
ما عادت داشتیم که این قضیه رو تحت کنترل داشته باشیم
ما هیچ وقت فکر نمیکردیم
ما عادت داشتیم که بدونیم
که حداقل تو هستی، حداقل من هستم
میتونیم دوباره همینجوری باشیم؟
میتونیم دوباره برگردیم به چیزهایی که عادت داشتیم؟
من به اطراف نگاه میکنم
و دوست دارم تو اونجا باشی
چون دلم برای چیزایی که داشتیم تنگ شده
به اطرافت نگاه کن
خالیه و تو ناراحتی
چون دلت برای عشقی که بینمون بود تنگ شده
تو عادت داشتی جوری با من حرف بزنی
انگار که من تنها آدم این اطرافم
تنها ادم این اطراف
ما عادت داشتیم که این قضیه رو حل کرده بدونیم
ما عادت داشتیم بدون شک کردن نفس بکشیم
وقتی آسمون صاف بود تو اولین ستاره ای بودی که من میدیدم
ما عادت داشتیم که این قضیه رو تحت کنترل داشته باشیم
ما هیچ وقت فکر نمیکردیم
ما عادت داشتیم که بدونیم
که حداقل تو هستی، حداقل من هستم
میتونیم دوباره همینجوری باشیم؟
میتونیم دوباره برگردیم به چیزهایی که عادت داشتیم؟
برگردیم به همونجوری که عادت داشتیم باشیم
برگردیم به همونجوری که عادت داشتیم باشیم
برگردیم به همونجوری که عادت داشتیم باشیم
برگردیم به همونجوری که عادت داشتیم باشیم