سپیده دم اورفا
گل، بلبل را به گریه انداخت
دیشب کجا بودی؟
اشتیاقت منو سوزوند
گریه میکنم، درد میکشم... از اینکه
عمرم رو بدون تو میسوزونم
سپیده دم، این موقع
یارم روی تختش نشسته
چی به سرم اومد؟
توی این زمان جاهلی(جوونی) پ
گریه میکنم، درد میکشم... از اینکه
عمرم رو بدون تو میسوزونم
صبح شد و وقت تموم شد
سینه ام بستر درد شد
ای بلبل نخون که دیگران می شنوند
زمان رسیدن یارمه
گریه میکنم، درد میکشم... از اینکه
عمرم رو بدون تو میسوزونم