زمان دیوانه وار سپری میشه
اما امروز برای ما می ایسته
تو به من نگاه می کنی ولی کی میدونه که اصلا منو ببینی
،ولی من فقط تو رو میبینم
،من فقط یک سوال دارم
چشمان تو، چشمان من
و من اسم تو رو میخونم
اگه کسی دیگه بیاد
من اون رو میرانم و از خودم محافظت خواهم کرد
(همسرایی)
من یک زن عاشقم
و در درونم تمنای ساختن دیوارهای زندگیم در اطراف تو میسوزه
این حق منه که عاشق تو باشم
و اینکه بخواهم ازتو محافظت کنم
..مهم تر از همه
دیروز، امروز ، فردا
همه تنها یک روزند، وفتی تو دستم رو میگیری
این مثل یه نقشه ی بی نظیره بهشتیه
،برای عشقی که بین ما هست
اینکه برای یه مدت طولانی با هم باشیم
.یا بوسیله ی اقیانوس ها از هم جدا باشیم
اگه خطری باشه
من از بین میبرمش و از خودم محافظت خواهم کرد
(همسرایی) x2
و اینکه بخواهم از تو محافظت کنم