وقتی خورشید در افق گم میشه
همه ی خاطره هامون دوباره منو آزار میده
و در غروب درسایه خانه مان
به دستان تو روی بدنم نیاز دارم
یه روز برمیگردی، به یاد داشته باش زمینی رو
که بدون تو شکوفه نمی زنه، منو به یاد داشته باش
آره
یه روز می فهمی که علیرغم نبودت
من امید برگشتنت رو در خودم نگه داشتم
امید برگشتنت
یه روز برمیگردی تا همه چیز دوباره شروع بشه
تا مثل قبل که با هم بودیم زندگی کنیم
چون می دونم فردا، آره همین فردا
به آغوش من برمیگردی عشق من، عشق من
من نبودنت رو فراموش می کنم و زندگی واسم زیباتر میشه
هر روز، کنار تو عشق من