اون قلبم رو گرفت و پرتش کرد، خردش کرد و زیر پا لگدمالش کرد
اون گفت: با زمان میگذره...با زمان..با زمان
این عشق فقط منو زیر پا له کرد
با پایکوبی، اون گذشت و رفت
ما به عقب برگشتیم و همون صحنه رو دوباره بازی کردیم
خودسرانه وایستادیم وقتی اون خواست، قلبم و قلبت
ولی مال کسی نشدم،خیلی خسته شدم
از این ور به اون ور غلطیدم و وایستادم
وقتی اونو دیدم تسلیم شدم
یه بار، دوبار، سه بار، 4 بار، 5 بار
اون قلبم رو گرفت و پرتش کرد، خردش کرد و زیر پا لگدمالش کرد
اون گفت: با زمان میگذره...با زمان..با زمان
اون قلبم رو گرفت و پرتش کرد، خردش کرد و زیر پا لگدمالش کرد
اون گفت: با زمان میگذره...با زمان..با زمان
اون قلبم رو گرفت و پرتش کرد،اون قلبم رو گرفت و پرتش کرد،
اون قلبم رو گرفت و پرتش کرد،اون قلبم رو گرفت و پرتش کرد،